فیبرومیالژی

فیبرومیالژی باعث درد تمام بدن می‌شود


فیبرومیالژی، بیماری مزمنی است که باعث درد شدید در تمام قسمت های بدن می شود. پزشکان این بیماری را یک سندروم می دانند که از علامت ها، نشانه ها و خصوصیاتی تشکیل شده است. محققان با انجام آزمایش خون می توانند تا 50 درصد بیماران مبتلا را تشخیص دهند، اما این آزمایش برای تمام بیماران صادق نیست.


درد بدن در بیماری فیبرومیالژی

علائم

- درد به همراه آسیب دیدگی مکرر

- خشکی صبحگاهی مفاصل

- خستگی بیش از حد

- خواب ناکافی

- اضطراب

- فعالیت بدنی کم

- مشکلات تمرکز

- مشکلات یادآوری

- افسردگی

- تهوع و سرگیجه

- مشکلات بینایی

- درد قاعدگی

- درد شکم از جمله سندروم روده تحریک پذیر

- افزایش وزن

- سردرد مزمن

- مشکلات پوست، مو و ناخن

- انقباض ناگهانی عضلات

- ضعف

برخی مواقع درد شدیدی مانند خنجر زدن در بدن رخ می دهد. این درد معمولا هشداردهنده است. هنگامی که این درد را احساس کردید، دست از کار بکشید و استراحت کنید

انواع دردهای فیبرومیالژی

1- پردردی (هایپرآلجسیا) : مغز، پیام های درد را ظاهر می سازد و شدت درد را مشخص می کند.

 

2- آلودینیا : آیا پوستتان نسبت به لمس دردناک است؟ فشار خفیف یا ماساژ ملایم بدن این درد را ظاهر می سازد. بسیاری از افراد این نوع درد را شبیه آفتاب سوختگی می دانند.

 

آلودینیا به سه شکل در بدن بیماران وجود دارد:

- لامسه : درد در اثر لمس کردن و یا ماساژ دادن پوست.

- مکانیکی : درد در اثر حرکت چیزی بر روی پوست.

- حرارتی : درد در اثر سرما و یا گرمای کم.

 

3- مورمور شدن دردناک (پاراستزیای دردناک) : احساسی عجیب که می تواند مانند خزیدن چیزی در بدن، سوزن سوزن شدن، سوزش، خارش و یا بی حسی باشد. این درد می تواند در نوروپاتی محیطی، شیمی درمانی، MS و میگرن وجود داشته باشد. بسیاری از داروها به کاهش این نوع درد فیبرومیالژی کمک می کنند. برخی موارد ویتامین B12، کرم کاپسایسین، ماساژ و طب سوزنی مفیدند.

 

4- درد چاقو: برخی مواقع درد شدیدی مانند خنجر زدن در بدن رخ می دهد. این درد معمولا هشداردهنده است. هنگامی که این درد را احساس کردید، دست از کار بکشید و استراحت کنید. این درد می تواند در قفسه سینه، شکم و یا هر جایی از بدن باشد. این درد می تواند آنقدر شدید باشد که نفس کشیدن را برایتان مشکل سازد. اما خوشبختانه این درد بعد از چند دقیقه فروکش می کند. برخی افراد با قدم زدن این درد را کم می کنند، اما هیچ درمانی برای جلوگیری از این درد وجود ندارد.

 

5- ناگهان درد کشیدن : بسیاری از ما دچار درد شده ایم. گاهی درد در محل های خاصی از بدن حرکت می کند و گاهی فقط در یک قسمت از بدن باقی می ماند. اما اگر شما مبتلا به فیبرومیالژی باشید، بسیار سخت است که بگویید کجای بدنتان درد می کند؟

 

6- جرقه زدن برنز : این نوع، باعث درد تیزی می شود. این درد ناگهان زیاد می شود و مانند آلودینیای لامسه می گردد. این احساس معمولا چند دقیقه طول می کشد. اصلا مشخص نیست که چه چیزی درد را به وجود می آورد و چگونه می توان از این درد جلوگیری کرد.

هنگامی که در حال عصبی شدن هستید، بهتر است از آن موقعیت دور شوید و آرامش خود را حفظ کنید و ترجیحا بهتر است به مکانی آرام بروید

7- حرکت سریع اعصاب : کارهای خاصی می تواند شما را عصبی کند. این کارها باعث درد زیاد، گاهی حالت تهوع، سرگیجه و اضطراب می شود. این کارها شامل:

- صداهای تکراری، بلند، تیز و دلخراش

- دیدن جمعیت زیاد، چراغ های راهنما و چراغ های چشمک زن

- موقعیت های استرس زا همانند ترافیک، دعوا و گم کردن راه.

هنگامی که در حال عصبی شدن هستید، بهتر است از آن موقعیت دور شوید و آرامش خود را حفظ کنید و ترجیحا بهتر است به مکانی آرام بروید.

 

10 راه کاهش درد فیبرومیالژی

1- کپسایسین : یک مسکن درد و ضد خارش می باشد. کپسایسین، ماده فعال در فلفل تند می باشد.

درد قسمت های مختلف بدن

2- پمادهای موضعی عضلانی : باعث کاهش درد عضلانی می گردد و خواب راحتی را برایتان فراهم می کنند.

 

3- ماساژ : به آرامی ماساژ دادن می تواند احساس خوبی به شما دهد. اما ماساژ ارتعاشی که توسط آن پوست به آرامی در همان سطح حرکت می کند و اعصاب در حال پرش است، برای این بیماران خوشایند نیست.

 

4- کیسه برنج : برنج خام را در یک کیسه پارچه ای کوچک بریزید. این کیسه را برای چند دقیقه در مایکرویو قرار دهید، ولی نباید آنقدر داغ کنید که وقتی می خواهید کیسه را از درون مایکرویو درآورید، دستتان بسوزد. اگر خیلی داغ شد، مایکرویو را خاموش کرده، درب آن را باز کنید و بگذارید کمی خنک شود. بعد کیسه برنج را روی محل درد بگذارید. برنج به تدریج خنک می شود و درد را بهبود می دهد.

 

5- جوراب گرم و نرم: در این بیماری، پاهای شما همیشه سرد است. بنابراین با پوشاندن پاها می توان این سردی را از بین برد.

 

6- محصولات خنک کننده : بیماران در برخی روزها، بدنشان داغ می شود. می توانید روسری را در یک آب سرد برای مدتی قرار دهید و سپس دور گردنتان ببندید. این کار سبب می شود تمام بدنتان سرد شود. شما می توانید بسته های یخ را در فریزر قرار داده و برای خنک کردن و یا برای کاهش التهاب عضله استفاده کنید.

پتو، بالش و ملحفه باید راحت و نرم باشند تا موجب درد بیشتر پوست و عضلات نگردند

7- شکلات تلخ : شکلات تلخ باعث افزایش سروتونین می شود. سروتونین هورمونی است که باعث شادی و تقویت روحیه می گردد.

 

8- لوسیون : در این بیماری، پوست خشک، خارش دار و دارای درد شدید می شود. لوسیونی را انتخاب کنید که آرامش بخش باشد.

 

9- ناخن گیر : نگذارید ناخن ها بلند شوند. گاهی ناخن دراز انگشت، ملحفه را پاره می کند و آن صدا و درد ناخن موجب می شود که از خواب بیدار شوید.

 

10- رختخواب راحت: پتو، بالش و ملحفه باید راحت و نرم باشند تا موجب درد بیشتر پوست و عضلات نگردند.

مریم سجادپور

درد تمام قسمتهاي بدن ودرد هاي پراكنده

فیبرومیالژی باعث درد تمام بدن می‌شود

 


فیبرومیالژیا، بیماری مزمنی است که باعث درد شدید در تمام قسمت های بدن می شود. پزشکان این بیماری را یک سندروم می دانند که از علامت ها، نشانه ها و خصوصیاتی تشکیل شده است. محققان با انجام آزمایش خون می توانند تا 50 درصد بیماران مبتلا را تشخیص دهند، اما این آزمایش برای تمام بیماران صادق نیست. و یکی از روش های که در درمان این بیماری بسیار موثر است نوروفیدبک است. 

 


درد بدن در بیماری فیبرومیالژی

 

علائم

- درد به همراه آسیب دیدگی مکرر

- خشکی صبحگاهی مفاصل

- خستگی بیش از حد

- خواب ناکافی

- اضطراب

- فعالیت بدنی کم

- مشکلات تمرکز

- مشکلات یادآوری

- افسردگی

- تهوع و سرگیجه

- مشکلات بینایی

- درد قاعدگی

- درد شکم از جمله سندروم روده تحریک پذیر

- افزایش وزن

- سردرد مزمن

- مشکلات پوست، مو و ناخن

- انقباض ناگهانی عضلات

- ضعف

برخی مواقع درد شدیدی مانند خنجر زدن در بدن رخ می دهد. این درد معمولا هشداردهنده است. هنگامی که این درد را احساس کردید، دست از کار بکشید و استراحت کنید

 

انواع دردهای فیبرومیالژی

1- پردردی (هایپرآلجسیا) : مغز، پیام های درد را ظاهر می سازد و شدت درد را مشخص می کند.

 

2- آلودینیا : آیا پوستتان نسبت به لمس دردناک است؟ فشار خفیف یا ماساژ ملایم بدن این درد را ظاهر می سازد. بسیاری از افراد این نوع درد را شبیه آفتاب سوختگی می دانند.

 

آلودینیا به سه شکل در بدن بیماران وجود دارد:

- لامسه : درد در اثر لمس کردن و یا ماساژ دادن پوست.

- مکانیکی : درد در اثر حرکت چیزی بر روی پوست.

- حرارتی : درد در اثر سرما و یا گرمای کم.

 

3- مورمور شدن دردناک (پاراستزیای دردناک) : احساسی عجیب که می تواند مانند خزیدن چیزی در بدن، سوزن سوزن شدن، سوزش، خارش و یا بی حسی دست و پا و کل بدن باشد. این درد می تواند در نوروپاتی محیطی، شیمی درمانی، MS و میگرن وجود داشته باشد. بسیاری از داروها به کاهش این نوع درد فیبرومیالژی کمک می کنند. برخی موارد ویتامین B12، کرم کاپسایسین، ماساژ و طب سوزنی مفیدند.

 

4- درد چاقو: برخی مواقع درد شدیدی مانند خنجر زدن در بدن رخ می دهد. این درد معمولا هشداردهنده است. هنگامی که این درد را احساس کردید، دست از کار بکشید و استراحت کنید. این درد می تواند در قفسه سینه، شکم و یا هر جایی از بدن باشد. این درد می تواند آنقدر شدید باشد که نفس کشیدن را برایتان مشکل سازد. اما خوشبختانه این درد بعد از چند دقیقه فروکش می کند. برخی افراد با قدم زدن این درد را کم می کنند، اما هیچ درمانی برای جلوگیری از این درد وجود ندارد.

 

5- ناگهان درد کشیدن : بسیاری از ما دچار درد شده ایم. گاهی درد در محل های خاصی از بدن حرکت می کند و گاهی فقط در یک قسمت از بدن باقی می ماند. اما اگر شما مبتلا به فیبرومیالژی باشید، بسیار سخت است که بگویید کجای بدنتان درد می کند؟

 

6- جرقه زدن برنز : این نوع، باعث درد تیزی می شود. این درد ناگهان زیاد می شود و مانند آلودینیای لامسه می گردد. این احساس معمولا چند دقیقه طول می کشد. اصلا مشخص نیست که چه چیزی درد را به وجود می آورد و چگونه می توان از این درد جلوگیری کرد.

هنگامی که در حال عصبی شدن هستید، بهتر است از آن موقعیت دور شوید و آرامش خود را حفظ کنید و ترجیحا بهتر است به مکانی آرام بروید

 

7- حرکت سریع اعصاب : کارهای خاصی می تواند شما را عصبی کند. این کارها باعث درد زیاد، گاهی حالت تهوع، سرگیجه و اضطراب می شود. این کارها شامل:

- صداهای تکراری، بلند، تیز و دلخراش

- دیدن جمعیت زیاد، چراغ های راهنما و چراغ های چشمک زن

- موقعیت های استرس زا همانند ترافیک، دعوا و گم کردن راه.

هنگامی که در حال عصبی شدن هستید، بهتر است از آن موقعیت دور شوید و آرامش خود را حفظ کنید و ترجیحا بهتر است به مکانی آرام بروید.

 

10 راه کاهش درد فیبرومیالژی

1- کپسایسین : یک مسکن درد و ضد خارش می باشد. کپسایسین، ماده فعال در فلفل تند می باشد.

درد قسمت های مختلف بدن

2- پمادهای موضعی عضلانی : باعث کاهش درد عضلانی می گردد و خواب راحتی را برایتان فراهم می کنند.

 

3- ماساژ : به آرامی ماساژ دادن می تواند احساس خوبی به شما دهد. اما ماساژ ارتعاشی که توسط آن پوست به آرامی در همان سطح حرکت می کند و اعصاب در حال پرش است، برای این بیماران خوشایند نیست.

 

4- کیسه برنج : برنج خام را در یک کیسه پارچه ای کوچک بریزید. این کیسه را برای چند دقیقه در مایکرویو قرار دهید، ولی نباید آنقدر داغ کنید که وقتی می خواهید کیسه را از درون مایکرویو درآورید، دستتان بسوزد. اگر خیلی داغ شد، مایکرویو را خاموش کرده، درب آن را باز کنید و بگذارید کمی خنک شود. بعد کیسه برنج را روی محل درد بگذارید. برنج به تدریج خنک می شود و درد را بهبود می دهد.

 

5- جوراب گرم و نرم: در این بیماری، پاهای شما همیشه سرد است. بنابراین با پوشاندن پاها می توان این سردی را از بین برد.

 

6- محصولات خنک کننده : بیماران در برخی روزها، بدنشان داغ می شود. می توانید روسری را در یک آب سرد برای مدتی قرار دهید و سپس دور گردنتان ببندید. این کار سبب می شود تمام بدنتان سرد شود. شما می توانید بسته های یخ را در فریزر قرار داده و برای خنک کردن و یا برای کاهش التهاب عضله استفاده کنید.

پتو، بالش و ملحفه باید راحت و نرم باشند تا موجب درد بیشتر پوست و عضلات نگردند

 

7- شکلات تلخ : شکلات تلخ باعث افزایش سروتونین می شود. سروتونین هورمونی است که باعث شادی و تقویت روحیه می گردد.

 

8- لوسیون : در این بیماری، پوست خشک، خارش دار و دارای درد شدید می شود. لوسیونی را انتخاب کنید که آرامش بخش باشد.

 

9- ناخن گیر : نگذارید ناخن ها بلند شوند. گاهی ناخن دراز انگشت، ملحفه را پاره می کند و آن صدا و درد ناخن موجب می شود که از خواب بیدار شوید.

 

10- رختخواب راحت: پتو، بالش و ملحفه باید راحت و نرم باشند تا موجب درد بیشتر پوست و عضلات نگردند.

 

بخش سلامت تبیان

 

آدرس مطب دكتر دقاق زاده در تهران و اراك:

 

1: اراك:ميدان شهدا(باغ ملي)،خيابان مخابرات،كلينيك تخصصي وفوق تخصصي قدس(جانبازان)

تلفن: 2223013 الي 14
كد:0861
جهت هماهنگي تلفني در اراك: 09374715665


2: تهران :اتوبان چمران- ابتدای باقرخان غربی -كلينيك طب فيزيكي و توانبخشي تبسم
تلفن:66572220(ده خط)
66576422-3

 

Lyrica، داوری تسکین‌دهنده فیبرومیالژی:

Lyrica، داوری تسکین‌دهنده فیبرومیالژی:
سرانجام اشخاصی که مبتلا به بیماری‌ای به نام فیبرومیالژی هستند، درمانی برای مشکل
خود پیدا کردند. بیماری فیبرومیالژی با خستگی مزمن، درد عضلانی و خشکی تظاهر پیدا
می‌کند.
FDA سال جاری، دارویی به نام لایریکا یا pregabalin
را که یک داوری ضد تشنج محسوب می‌شود برای استفاده در بیماران فیبرومیالژی تأیید
کرد. پژوهش‌ها نشان داده اند که داروی «لایرکا» نه تنها درد بیماران فیبرومیالژی را
تسکین می‌دهد بلکه کیفیت زندگی آنها را ارتقاء می‌دهد.
پیش از این «لایریکا» برای درمان تشنج، دردهای بیماری shingles و نوروپاتی یا درد
عصبی بیماری دیابت مورد استفاده قرار می‌گرفت.
۳ تا ۶ میلیون آمریکایی که بیشتر انها خانم هستند از بیماری فیبرومیالژی رنج
می‌برند. این بیماری ناتوان‌کننده و پیچیده به ضددردهای معمولی جواب نمی‌ دهد

فيبروميالژي




فيبروميالژي











پایانی بر خستگی ها











سندرم فیبرومیالژی (FM) به عنوان یکی از شایع ترین علل دردهای منتشر و مزمن در بدن شناخته شده که در بسیاری از اوقات همراه با احساس خستگی زودرس و کاهش انرژی است. با این حال در بیشتر مبتلایان به این سندرم، علایم بیماری به موارد فوق محدود نبوده و بیماران نشانه های گوناگون و متنوع دیگری را هم تجربه می کنند، به طوری که شکایاتی نظیر اضطراب، افسردگی، اختلالات خواب و کمی حافظه، احساس مورمور شدن یا سوزن سوزن شدن در دست و پا، قاعدگی های دردناک، نامنظم بودن اجابت مزاج، سندرم روده تحریک پذیر، تحریک پذیری مثانه و تکرر ادرار و احساس تورم در اندام ها و مفاصل در این سندرم رایج است...

اساس درمان، کنترل عوامل اصلی ایجاد سندرم فیبرومیالژی است. ۴ محور اصلی درمان عبارتند از:

۱) بهبود وضعیت خواب،

۲) کاهش تنش های روحی و جسمی و درمان اختلالات عصبی،

۳) کنترل درد،

۴) بهبود استقامت و توان فیزیکی بدن.

امروزه درمان های دارویی نیز در این میان نقش خود را به خوبی نشان داده اند که در این مقاله به تازه های آن اشاره می شود.

● تنظیم سروتونین و نوراپی نفرین

نشان داده شده که اختلال در فیزیولوژی خواب در بیماران FM یک پاتولوژی مرکزی در این بیماری است و بالقوه می تواند با استفاده از تنظیم کننده های نوروترانسمیترهای مرکزی بهبود یابد. دسته داروهای ضدافسردگی سه حلقه ای (TCAs) مانند آمی تریپتیلین به خاطر آثار مهارکنندگی برداشت سروتونین و نوراپی نفرین که به افزایش غلظت این نوروپپتیدها منجر می شود، مقبولیت پیدا کردند و اثر آنها بر کیفیت خواب و اثر کمتری بر درد در سه فرابررسی (متاآنالیز) نشان داده شد. بیماران مبتلا به FM با دوزهای ۲۵ تا ۵۰ میلی گرم آمی تریپتیلین در هنگام خواب یا با دوزهای ۱۰ تا ۴۰ میلی گرم سیکلوبنزاپرین و تا حد کمتری با بقیه TCAs، موجب بهبودی در درد، خواب و احساس کلی سالم بودن شدند. البته تمام مطالعات کنترل شده آثار سودمند را نشان ندادند. همچنین مشکل دیگر این دسته داروها، مشکلات تحمل پذیری ناشی از اثرات آنتی کولینرژیک، آنتی آدنرژیک، آنتی هسیتامینیک و شبه کینیدینی است که خود را به صورت خواب آلودگی، یبوست و مشکلات قلبی عروقی نشان می دهند، از این رو پذیرش از سوی بیمار و استفاده طولانی مدت آنها را محدود می کند.

دسته دیگر ضد افسردگی ها، گروه مهارکننده های بازجذب سروتونین یا SSRIs (مانند فلوکستین، سیتالوپرام و پاروکستین) می باشند که با وجود تحمل پذیری بیشتر، در مطالعات کنترل شده متعددی نتایج استفاده از آنها در تسکین درد منفی بوده است. به عنوان مثال، فلوکستین در دوز استاندارد ۲۰ میلی گرم در روز برتری معنی داری نسبت به دارونما نداشته است، به طوری که اثر SSRIs روی درد در بیماران مبتلا به FM، کمتر از TCAs یا مهار کننده های جدید برداشت سروتونین نوراپی نفرین (SNRIs) می باشد؛ اگرچه در موارد اختلال خلقی یا خستگی می توانند سودمند باشند.

بر اساس اثر دوگانه سروتونرژیک و نورآدرنرژیک دسته دارویی SNRIs، این عوامل مورد مطالعه قرار گرفتند. این داروها نسبت به TCAs دارای اختصاصیت نورورسپتور بیشتری هستند و بالقوه قوی تر بوده و بهتر تحمل می شوند. اولین دارو از این گروه یعنی ونلافاکسین که برای کمک به کنترل درد نوروپاتیک و پیشگیری از میگرن و سر دردهای تنشی پیشنهاد شده، اثرات متناقضی در FM نشان داده است. دو SNRI جدیدتر یعنی دولوکستین و میلناسیپران آثار مثبت تری در بیماران FM داشته اند. دولوکستین در آمریکا برای درمان افسردگی، درد نوروپاتی محیطی دیابتیک و FM تایید شده است. مطالعات نشان داد که قسمت اعظم تاثیر دارو ناشی از تاثیر مستقیم آن است، نه اثر غیرمستقیم از طریق تاثیر بر افسردگی. شایع ترین عارضه جانبی تهوع بود که عموما خفیف بوده و با ادامه استفاده از دولوکستین بهتر می شد. همچنین در کل بیماران اضافه وزن پیدا نکردند. اداره نظارت بر غذا و داروی آمریکا دولوکستین را در دوز ۶۰ میلی گرم یک بار در روز برای بیماران مبتلا به FM تایید کرده است.

میلناسیپران یک SNRI دیگر است که برای درمان افسردگی در بخش هایی از اروپا و آسیا تایید شده و اکنون نیز توسط اداره نظارت بر غذا و داروی آمریکا برای کنترل FM مورد تایید قرار گرفته است. این دارو دارای خصوصیات مهارکنندگی برداشت سروتونین و نوراپی نفرین و خصوصیات خفیف مهارکنندگی ان متیل دی آسپارتات می باشد. میلناسیپران در مقایسه با داروهای دیگر، اثر نوراپی نفرینی بیشتری نسبت به اثر سروتونینی آن و تداخلات دارویی کمتر دارد و دارای دوز بندی دو بار در روز می باشد. اداره نظارت بر غذا و داروی آمریکا میلناسیپران را در هر دو دوز ۵۰ و ۱۰۰ میلی گرم دو بار در روز برای درمان FM تایید کرده است.

● داروهای ضدصرع

مدت زیادی است که می دانیم برخی از داروهایی که برای درمان اپی لپسی تولید شده اند، می توانند آثار تسکین دهنده درد داشته باشند و بیشترین شواهد هم درباره پری گابالین و گاباپنتین وجود دارد. پری گابالین که برای درمان نوروپاتی محیطی دیابتیک، نورالژی پس از هرپس و همچنین درمان کمکی در تشنج های پارشیال تایید شده بود، اولین دارویی بود که برای درمان FM مورد تایید اداره نظارت بر غذا و داروی آمریکا قرار گرفت. این دارو موجب رهاسازی چند نوروترانسمیتر مسیر درد که در فرآیند درد نقش دارند، می شود، مانند گلوتامات و ماده P. اداره نظارت بر غذا و داروی آمریکا پری گابالین را در دوزهای ۳۰۰ تا ۴۵۰ میلی گرم برای درمان FM تایید کرده است. همانند دیگر SNRIs تیتراسیون تدریجی دوز، تحمل پذیری ابتدایی را به این دارو بهتر می کند. یک مطالعه کنترل شده با گاباپنتین، اثربخشی آن را در بخش های متعدد FM شامل درد، عملکرد کلی و خواب نشان داد. دوز متوسط استفاده شده برای ۱۵۰ بیمار که به طور اتفاقی گاباپنتین یا دارونما گرفتند، ۱۸۰۰ میلی گرم در روز منقسم در چند دوز بود. عوارض جانبی آن شبیه به پری گابالین بود، ولی خصوصیات فارماکوکینتیک و فارماکودینامیک آن که کمتر از پری گابالین نشان داده شد، مطلوب است.

● آرام بخش خواب آورها

این داروها می توانند به برقراری مجدد خواب مختل شده در بیماران FM کمک کنند و بهبود خواب در کاهش علایم دیگر شامل خستگی و اختلال شناخت نقش مهمی دارد. اکسیبات سدیم که برای درمان نارکولپسی تایید شده، در واقع نمک سدیم گاماهیدروکسی بوتیرات است که خود پیش ساز گاماآمینو بوتیریک اسید بوده و این آخری دارای خواص سداتیو است. یک مطالعه ۸ هفته ای فاز ۲ با این دارو در ۸۸ بیمار مبتلا به FM، دوز ۵/۴ و ۶ گرم از آن را در مقابل دارونما در دو دوز منقسم که در هنگام خواب و ۵/۲ تا ۴ ساعت بعد خورده می شد، بررسی کرد. از نظر آماری بهبود قابل توجهی در درد، بهبود عمومی بیمار، عملکرد و کیفیت خواب ایجاد شد. شایع ترین عوارض جانبی تهوع و گیجی بودند، ولی در مجموع دارو به خوبی تحمل شد. سداتیو هیپنوتیک های دیگری که در بیماران مبتلا به FM مطالعه شدند، داروهای کوتاه اثر زولپیدم و زوپیکلون هستند. این داروها خواب را بهبود بخشیدند، ولی بهبودی در درد ایجاد نکردند، برای همین به عنوان درمان های کمکی مورد استفاده می باشند.

● آنالژزیک ها

آنالژزیک ها به منظور رفع درد در بیماران مبتلا به FM مورد استفاده قرار گرفته اند. اثربخشی ترامادول نشان داده شده و می تواند به عنوان یک درمان کمکی برای درد در FM در نظر گرفته شود.

به نظر می رسد ضد التهاب های غیراستروییدی یا NSAIDs به تنهایی اثری در درمان FM نداشته باشند، ولی در ترکیب با یک TCA می توانند اثر متوسطی داشته باشند. از سویی، NSAIDs می توانند در کاهش دردهای محیطی مانند درد استئوآرتریت در صورت هم زمانی با FM سودمند باشند. این مساله برای بیماری های دردناک هم زمان دیگر مانند آرتریت روماتویید و لوپوس نیز صادق است، به این معنی که درمان یک بیماری هم زمان با داروهای مناسب می تواند اثر کلی بیماری را بر بیمار کاهش دهد که خود می تواند به طور غیر مستقیم برای تجربه بیمار از FM مفید باشد.

رویکردهای فارماکولوژیک دیگری نیز در درمان سندرم فیبرومیالژی (FM) آزمایش شده اند یا در دست آزمایش هستند. از آنجایی که شواهدی در دست است که در فیبرومیالژی کمبود عملکردی یا کمبود دوپامین وجود دارد، هولمن این دسته دارویی را در درمان فیبرومیالژی مورد ارزیابی قرار داده که نتایج امیدوارکننده آن، یعنی مونوتراپی با پریماکسول (که یک آگونیست دوپامین است)، در این مقاله مورد اشاره قرار خواهند گرفت. این دسته دارویی می تواند در بیمارانی که هم زمان نشانگان پای بی قرار نیز دارند، کمک سودمندی باشد.

● رویکردهای دارویی دیگر

تروپی سترون، یک آنتاگونیست ۵ HT? با آثار ضد درد، کارایی خود را در آزمایش های کوچک در بیماران مبتلا به فیبرومیالژی به صورت منحنی bell shaped اثر دوز، نشان داده است. این نتایج می توانند تا حدی ناشی از این حقیقت باشند که هم روی فیبرهای درد صعودی که اطلاعات حس درد را منتقل می کنند و هم بر نورون های مهاری شاخ خلفی، گیرنده هایی برای این ناقل عصبی وجود دارند.

هنگامی که کورتیکواستروییدها در درمان فیبرومیالژی مورد ارزیابی قرار گرفتند، اثر سودمندی روی خود فیبرومیالژی برای آنها یافت نشد، لیکن، همان گونه که در مورد داروهای ضد التهابی غیر استروییدی یا NSAIDs صادق است، ممکن است آنها تاثیر کمکی در کاهش درد ناشی از التهاب بیماری های همراه مانند روماتویید آرتریت یا لوپوس داشته باشند. در حال حاضر آزمون های زیادی روی داروهایی که مکانیسم عملشان دارای پتانسیل آثار تنظیم عصبی ضددرد می باشند، در دست انجام هستند.

● دستگاه ها

اگرچه این مقاله درباره دارودرمانی سندرم فیبرومیالژی است، به نظر می رسد اشاره به چند استراتژی درمانی توسط دستگاه ها که برای درمان فیبرومیالژی و دیگر دردهای مزمن، در حال توسعه هستند، مناسب باشد.

سه وسیله ایجاد کننده موج الکترومغناطیس در درمان علایم فیبرومیالژی کارایی خود را نشان داده اند که عبارتند از:

۱) تحریک ترانس کرانیال با جریان مستقیم

(tDCS)، ۲) تحریک مغناطیسی مکرر ترانس کرانیال (rTMS) و

۳) تحریک پالس عصبی پیچیده (CNP). مکانیسم مفروض این وسیله ها، تنظیم سیگنال های عصبی درد از طریق ایمپالس های الکترومغناطیس ترانس کرانیال است. دستگاه tDCS از راه الکترودهایی که توسط یک تکنیسین روی جمجمه قرار داده می شود، با اعمال یک جریان مستقیم ضعیف به درون مغز به مدت ۲۰ دقیقه، فعالیت مغز را تنظیم می کند. استفاده روزانه از این دستگاه در بیماران فیبرومیالژی، درد و عملکرد فیزیکی را بهبود می بخشد. دستگاه rTMS امواج نیز توسط یک تکنیسین به کار برده می شود که امواج مغناطیسی را به جمجمه می فرستد. این دستگاه با ۳۰ دقیقه استفاده در روز، درد را در بیماران مبتلا به فیبرومیالژی بهبود می بخشد. دستگاه CNP از طریق یک headset که توسط خود بیمار روزانه به مدت ۴۰ دقیقه به کار می رود، یک پالس مغناطیسی کم قدرت تر را به جمجمه می فرستد. این روش به دلیل قابلیت به کارگیری توسط خود بیمار، سهولت بیشتری دارد. مطالعات اولیه دستگاه CNP نشان دهنده بهبود درد مزمن همراه با فیبرومیالژی است، ولی آزمایشات کنترل شده قطعی تری برای شناخت اثربخشی این روش مورد نیاز است.

● درمان دارویی ترکیبی

بیماران مبتلا به فیبرومیالژی علایم متعددی دارند که می توانند از داروهای مختلفی با مکانیسم های متفاوت سود ببرند و هر کدام ممکن است در یک بخش از علایم نسبت به بخش های دیگر بیشتر سودمند باشد.

مطالعه انجمن ملی فیبرومیالژی نشان می دهد که استفاده از داروهای متعدد به صورت ترکیبی، رایج می باشد. برای مثال، اگر دارویی اثر خوبی روی درد، ولی اثر ناچیزی بر خواب دارد، منطقی است مادامی که منع مصرف یا عوارض جانبی وجود نداشته باشند، آن را به همراه یک داروی موثر بر خواب تجویز کرد. اگر دو دارو که اثر قابل توجهی بر درد دارند، با هم استفاده می شوند و یکی از آنها روی خستگی موثر است، ولی دیگری ایجاد خواب آلودگی می کند، منطقی است که اولی را در روز و دومی را در هنگام خواب تجویز کرد.

داشتن دانش کافی درباره آثار جانبی و تداخلات دارویی، لازمه درمان ترکیبی است. برای مثال، استفاده هم زمان از SSRIs و SNRIs یا استفاده از دو SNRI می تواند به نشانگان سروتونین منجر شود که خطرناک بوده و ردیابی آن مشکل است. با توجه به رشد دانش ما از پاتوفیزیولوژی فیبرومیالژی، درمان ترکیبی منطقی باید دو هدف داشته باشد: مهار سیگنال حس درد در فیبرهای درد صعودی توسط دارویی از قبیل پری گابالین و دارویی که ارسال سیگنال نوراپی نفرینی و سروتونینی را در نورون های نزولی که نقش تنظیم درد را دارند، تشدید کند، از قبیل یک SNRI مانند دولوکستین یا میلناسیپران.

اگر بیماری ترجیح می دهد که داروهایش را در دوز حداقل مصرف کند، بهتر است یک یا دو دارویی را انتخاب کرد که بتوانند روی چند بخش از علایم اثر بگذارند، نه اینکه تنها روی یک بخش موثر باشد. برای مثال، استفاده از یک SNRI که می تواند درد و خلق را بهبود بخشد یا دارویی مانند پری گابالین که می تواند درد و خواب را بهبود ببخشد، بسیار منطقی تر از یک آنالژزیک خالص است که فقط درد را تسکین می دهد.

آیا ما اطلاعات قطعی در دست داریم مبنی بر اینکه این درمان های ترکیبی آثار اضافه شونده دارند یا آثار هم افزایی و اینکه آیا در بخش های مختلف علایم، تاثیر بیشتری از تک درمانی دارند؟ نمونه ای از یک طرح مطالعاتی مطلوب برای این موارد می تواند چهار بازو داشته باشد: (۱) دارونما در مقابل، (۲) داروی A در مقابل، (۳) داروی B در مقابل و (۴) داروی A به علاوه داروی B. اگر بازوی چهارم این مطالعه تاثیر کاملا بیشتری بر چند بخش از علایم از قبیل درد، خستگی و خواب داشته باشد و عوارض جانبی آن به میزان قابل توجهی بیشتر از بازوهای دوم یا سوم نباشند، آن گاه می توان از درمان ترکیبی حمایت کرد.

هنگامی که درمان های ترکیبی مورد استفاده قرار می گیرند، اغلب بهترین روش، تجویز متوالی (ابتدا یک دارو و پس از مدتی داروی بعدی) می باشد تا بیمار بتواند پیش از تجویز داروی دوم، حس تاثیر بخشی از داروی اول داشته باشد و بتواند به عوارض جانبی که در ابتدا ممکن است شدید باشند، ولی در ادامه کاهش یافته یا از بین می روند، تطابق پیدا کند. بارزتر بودن یک بخش از علایم نسبت به دیگر بخش ها می تواند بر توالی انتخاب داروها اثر داشته باشد.

نکته مهم این است که هنگامی که یک بیمار ابتدا مورد معاینه قرار می گیرد، ممکن است یکی از علایم مانند درد را به عنوان برجسته ترین علامت برای درمان معرفی نماید و بیشتر از آن شاکی باشد. سپس با درمان موثر درد، بقیه علایم از قبیل اختلال خواب یا اختلال شعور، ممکن است برجسته تر شوند که می توانند تعیین کننده قدم های بعدی در توالی درمانی باشند.











دکتر محسن پرورش
منبع:
Pharmacotherapy of Fibromyalgia, Rheumatic diseases clinics of North America. ۲۰۰۹ May; ۳۵(۲): ۳۵۹ ۷۲.





هفته نامه سپید ( www.salamatiran.com )

نقاط ماشه اي يا تريگر پوينت


نقاط ماشه اي يا تريگر پوينت



نقاط خاصی در بدن ممکن است دردناک شوند و فشار بر آنها باعث ایجاد درد شدیدی شود که تیر کشنده بوده و حتی باعث گزگز و بیحسی اندامها شود. به این نقاط نقاط ماشه ای می گویند. بیماران آنها را بصورت رگ گرفتگی بیان می کنند.

trigger point

علت ایجاذ این نقاط گرفتگی عضلات یا شاخه های کوچک اعصاب ذکر شده. در معاینه دقیق نقاط سفتی در مرکز آن لمس میشود.

تزریق نقاط ماشهای

درمانهای متعددی برای این حالت وجود دارد از جمله ماساژ. گرما. ورزشهای کششی تزریق و طب سوزنی.

اما مهمترین مسئله تشخیص صحیح این نقاط می باشد. متاسفانه بیماران زیادی بعلت عدم آشنائی با این مشکل سرگردان بوده حتی تحت عمل جراحی قرار میگیرند. این نقاط میتوانند عامل سردرد. کمردرد درد بازو و... باشند.


کمردرد

برگرفته از سايت دكتر رييسي ودكتر احدي

دكتر عباس دقاق زاده

پزشك-متخصص طب فيزيكي و توانبخشي -بيماري هاي عضلات،استخوان،مفاصل، ديسك وستون فقرات،كمردرد وگردن درد،
ورزش درماني ،طب سوزني،دردهاي اسكلتي وعضلاني،درمان غير جراحي ديسك وستون فقرات
نوار عصب وعضله،ليزر درماني وفيزيوتراپي


سندرم درد میوفاشیال

سندرم درد میوفاشیال

مقدمه


فیرومیالژی بیماری مزمنی است که موجب درد گسترده و احساس خستگی و ضعف و همچنین مجموعه ای از نشانه های بالینی می شود. از سوی دیگر سندرم درد میوفاشیال به صورت اسپاسم موضعی و درد عضلات تظاهر می کند که وجود درد از جنبه های مشخصه – پاتوگنومونیک – آن، دارای نقاط تحریک راه اندازی درد در مناطق معین (نقاط trigger) است. در سندرم فیرومیالژی علاوه بر درد میوفاشیال جنبه های عمومی دیگری هم وجود خواهد داشت . فیرومیالژی یک بیماری سیستمیک ؛ و درمان آن دشوار است و در مقابل سندرم درد میوفاشیال یک مشکل موضعی و علاج شدنی است.

اگر چه تعریف فیرومیالژی فقط در این اواخر مطرح شده ، ولی خود این سندرم تازه کشف نشده است. توضیح در باره ی فیرومیالژی در نوشته های پزشکی تا سالهای اولیه ی سده ی هفدهم نیز سابقه دارد. بسیاری از پزشکان وجود آن را زیر سوال برده اند . شناخت ضعیف و فقدان درمان فیرومالیژی در گذشته ، با فقدان پژوهش درباره ی آن قابل توجیه بود. امروزه انبوهی از پژوهش ها و مدارک پزشکی در تایید تشخیص فیرومیالژی وجود دارد. سندرم فیرومیالژی ( FMS ) یک بیماری کمتر تشخیص داده شده با سبب شناسی نا معلوم است که 2 تا 4 درصد از جمعیت عام را مبتلا می کند ، زنان بیشتر از مردان به این بیماری مبتلا می شوند ( ولف 1993 ). بیماران شکایت از آن دارند که همه جایشان درد می کند، شمار بسیاری نشانه های بالینی دیگر هم اغلب اوقات وجود دارد؛ بویژه احساس ضعف و خستگی ، اضطراب و افسردگی، اختلال خواب ، سفتی بدن در صبحگاه ، پارستزی ، و سر درد ، در معاینه ی بدنی منطقه ای از تندرنس کانونی موسوم به نقاط تحریک / یا نقاط حساس

(tender point /trigger point) را درمحل های مشخص می توان نشان داد.

تشخیص

در سال 1990 معیارهای تشخیصی رسمی برای فیرومیالژی به وسیله ی دانشکده آمریکایی روماتولوژی (ACR) تبیین شد.

این معیار ها شامل « درد مزمن وگسترده ی ماهیچه ای – استخوانی (musculoske leta ) است که در همه ی چهار ربع four quadrants )) بدن بیش از سه ماه طول کشیده باشند » . درد گسترده (widespread pain) به صورت دردی تعریف شده که در زیر و بالای دور کمر و در هر دو طرف بدن باشند . علاوه بر این درد محوری استخوانی (axial skeletal pain)( شامل مهره های گردنی ، قسمت قدامی قفسه ی سینه ، مهره های توراسیک ، یا پایین کمر) هم باید وجود داشته باشند . هجده نقطه ی حساس tender) poin) وجود دارد که پزشکان برای تشخیص فیبرومیالژی به دنبال یافتن آنها هستند. طبق الزامات ACR هر مریض باید 11 نطقه ی حساس از این 18 نقطه را داشته باشد تا تشخیص فیبرومیالژی در این بیمارداده شود. بر هر نقطه ی حساس باید در حدود 4 کیلوگرم فشار(atbs) وارد شود و بیمار باید نشان دهد که آن نقطه ی حساس، محل دردناک است .

بیماریزایی ( پانوژنتر ) فیبرومیالژی

بیماریزایی فیبرومیالژی هنوز واضح نیست . یافته های بالینی و بیوشیمیایی معینی که بخوبی مستند شده اند موجود است ولی هنوز بوضوح معلوم نیست که آیا این یافته ها نسبت به یافته های هنوز کشف نشده، اولیه یا ثانویه به آنها هستند . بر پایه ی این یافته چند فرضیه بنا شده که مقبولیت خوبی یافته اندو بعضی از آنها مورد سوال قرار گرفته اند . در این جا نخست درباره ی این یافته ها و سپس درباره ی فرضیه های بنا شده بر پایه ی این سرنخ ها بحث می کنیم .

  • اغلب اوقات فیبرومیالژی پس از ترومای جسمی ( مانند یک جادثه ، جراحت یا بیماری شدید ) ایجاد می شود، که به نظر می آید این تروما به عنوان محرک به راه افتادن بیماری در اشخاص مستعد ابتلا به آن عمل می کند . در انواع معینی از تروما مانند آسیب سر یا آسیب مهره های گردنی احتمال ایجاد فیبرومیالژی بیش از انواع دیگری مانند ترومای اندام تحتانی است . بعضی مولفان پیشنهاد می کنند که ممکن است فیبرومیالژی در عمل میالژی دستگاه مرکزی اعصاب باشد که به وسیله ی آسیب تروماتیک مغز ایجاد شده و موجب ناهنجاری هایی در کار کرد مغز و دستگاه مرکزی اعصاب شود .
  • ماده ی P که یک ماده ی عصبی – شیمیایی مغزی است، در بیماران مبتلا به فیبرومیالژی به مقداری سه برابر بیشتر از مقدار آن در گروه شاهد وجود دارد . ماده ی P نوروپیتیدی که در مایع نخاعی است ، یک نوروترانسمیتر است که در صورت تحریک آکسون ها آزاد می شود . افزایش سطح این ماده موجب افزایش حساسیت اعصاب نسبت به درد یا بالا رفتن توجه بر درد می شود. افزایش ماده ی P در طناب نخاعی موجب تحریک خفیف عادی می شود که نتیجه اش افزایش واکنش در برابر درد است.
  • شناخته شده ترین ناهنجاری سروتونین با خواب، ادراک درد، سر درد و اختلالات خلقی پیوستگی نشان داده است . در بیماران مبتلا به فیبرومیالژی سطوح کمتر از حد عادی سروتونین مشاهده شده و عقیده برآن است که کم بودن مقدار سروتونین پلاکت موجب کاهش سطوح سروتونین در سرم می شود ، که خود با نشانه های بالینی دردناک همبستگی داشته است. سطح سروتونین در CNS به علت کاهش سطوح ترپتوفان ( آمونیوم اسید پیشاهنگ سروتونین ) و 5 هیدروکسی ایندول استیک اسید ( فراورده ی جانبی آن ) در مایع نخاعی کم در نظر گرفته می شود. پژوهشگران نوعی پیوستگی بین کاهش سطح سروتونین و نشانه های بالینی فیبرومیالژی را پیشنهاد کرده اند . گذشته از این، بسیاری از پژوهشگران پیشنهاد می کنند که کاهش سطح سروتونین می تواند موجب فیبرومیالژی به صورت کامل یا نسبی شود .
  • همچنین پژوهشگران دریافته اند که کاهش سطوح آدنوزین تری فسفات ( ATP ) در گویچه های سرخ خون و در نقاط راه اندازی تحریک ( در ماهیچه های این نقاط ) در بیماران مبتلا به فیبرومیالژی وجود داردو بعضی اظهار می دارند که کاهش سطح سروتونین پلاکت را در صورتی که سطح ATP در پلاکت هم پایین باشند ، می توان توجیه کرد. برای جابه جایی وسپس نگهداری سروتونین در پلاکت وجود ATP ضروری است . تحقیقات بیشتر درباره ی ATP و پیوستگی آن با سروتونین مورد نیاز است.
  • بعضی پژوهشگران جنبه های نورو آندوکرینی فیبرومیالژی را مطالعه کرده و اختلال کار کرد محور هیپوتالاموس – هیپوفیز – آدرنال ( HPA ) را یافته اند . محور HPA یک جزو اساسی تشکیل دهنده ی پاسخ استرس – آداپتاسیون ( تطابق ) است . اگر این سیستم به صورت عادی کارکند هورمون آزاد کننده ی کورتیکوتروپین ( CRH ) لوب قدامی هیپوفیز را تحریک و با این وسیله هورمون آدرنو – کورتیکوتر و پیک ( ACTH) را آزاد می کند . سپس ACTH قسمت قشری آدرنال را تحریک و گلوکو کورتیکویید تولید می کند ، گلوکو کورتیکوییدها ماده ی واسطه ای پر قدرت برای پاسخ استرس – آداپتاسیون می باشند . تنظیم شبانه روزی و تحریک القا شده به وسیله ی استرس در محور HPA تا اندازه ای به وسیله ی سروتونین تنظیم می شوند، اختلال در متابولیسم سروتونین ( و همچنین ناهنجاری های پیش بیماری محور HPA ) می توانند توجیه کننده ی ناهنجاری های محور HPA در فیبرومیالژی باشند. اختلال کارکرد این محور می تواند موجب افزایش اثرهای سوخت و ساز ناهنجار سروتونین باشد. کم فعالیتی محور HPA ممکن است سبب پایین آمدن سطح سروتونین مرکزی شود. بعضی مولفان اشاره کرده اند که با اختلال کارکرد محور HPA پنج نوع ناهنجاری نورو – آندوکرینی عمده رابطه دارند ؛ به این شرح :

* کم شدن سطح کورتیزول آزاد در ادرار جمع آوری شده در 24 ساعت

* از بین رفتن آهنگ عادی شبانه روزی همراه با افزایش شبانه روزی سطح کورتیزول ( یعنی در هنگامی که باید کورتیزول در پایین ترین سطح خود باشد )

* هیپوگلیسمی القا شده به وسیله ی انسولین و مرتبط با افزایش تولید ACTH در هیپوفیز

* کاهش سطح هورمون رشد

* ترشح تحریک شده ی ACTH که موجب آزاد شدن گلوکو کورتیکویید آدرنال به مقدار کافی می شود

هورمون رشد که هنگام خواب دلتا تولید می شود در ترمیم بافتی دخالت دارد. با این ترتیب قطع شدن مرحله ی 4 ( دلتا ) خواب که با فیبرومیالژی مرتبط است می تواند مسئول کاهش سطح هورمون رشد به شمار آید. هورمون رشد تولید هورمون شبیه انسولینی رشد ( IGF – 1 ) در کبد را تحریک می کند.

بعضی از مولفان دریافته اند که در اکثر بیماران مبتلا به فیبرومیالژی سطوح IGF-1 پایین است و این کاهش سطوح IGF-1 در تشخیص فیبرومیالژی هم دارای حساسیت و هم دارای ویژگی تشخیصی است .

* در بعضی مطالعه ها عامل رشد عصب در مایع نخاع شوکی بیماران مبتلا به فیبرومیالژی، چهار برابر دیگران بوده است . این عامل در پاتوفیزیولوژی فیبرومیالژی اهمیت دارد زیرا این فرآیند موجب تقویت تولید ماده ی P در نورون های آوران و افزایش حساسیت شخص یا توجه وی به درد می شود . عامل رشد عصب ممکن است در گسترش یا تجدید انتشار سیگنال های دریافتی درد ،نقشی داشته باشند .

الف . در ابتدا تصور می شد که این یک حالت آماسی باشد . هنگامی که هیچ مدرکی درباره ی تورمی بودن آن نتوانستند بیابند و متوجه رابطه ی آن با افسردگی و استرس شدند، مفهوم « روماتیسم سایکوژنیک » پیشنهاد شد، ولی در تعدادی از مطالعات اثبات شد که فیبرومیالژی نه یک اختلال سایکو – سوماتیک است و نه یک بیماری سوماتیفرم و هرگاه این بیماری مطرح باشد اضطراب و افسردگی به احتمال زیاد نتیجه ی فیبرومیالژی – و نه موجب آن – می باشند.

ب.میکروترومای ماهیچه که منجر به ایجاد نقاط تحریک و اسپاسم ماهیچه ای می شود ،فرضیه ی دیگری است که می تواند درد میوفاشیال – و نه درد فیبرومیالژی – را توجیه کند.

ج .هم اکنون شواهدی دال بر الگوی خانوادگی نیرومند در بسیاری از موارد فیبرومیالژی وجود دارد ؛ و فیرومیالژی اغلب در بخش مونث خانواده پیگیری می شود. مطالعه های جدید و مهیج ژنتیک برای تحقیق درباره ی ژنتیک و فیبرومیالژی در جریان است.

د. در عمل فیبرومیالژی یک میالژی CNS است که نتیجه ی حساس شدن مرکزی است. کاهش سروتونین در CNS ، افزایش ماده ی P و افزایش هورمون رشد عصب این نظریه را تایید می کنندو بسیاری از جنبه های فیبرومیالژی را با این نظریه می توان توجیه کرد. ولی بعضی پژوهشگران این پرسش را مطرح کرده اند که حساس شدن مرکزی می تواند ثانویه به اثری دیگر باشند.

ه .فیبرومیالژی می تواند ناشی از خواب عمیق بدون نشاط باشد. اغلب بیماران از بیخوابی یا از سبک بودن خواب و همچنین از افزایش نشانه های بالینی پس از مختل شدن خواب شکایت می کنند. گزارش شده است که مقادیر فعالیت آلفای الکترو آلنسفالوگرافی در ضمن خواب غیر عادی بوده است. نشانه های بالینی شبیه فیبرومیالژی را در داوطلبان سالم هم با محروم کردن داوطلبان از خواب عمیق می توان ایجاد کرد.



و. به علت کاهش ATP کارکرد سلولی دچار آشفتگی می شود . این کاهش تولید می تواند ناشی از افزایش تجمع فسفات باشد که به علت اختلال ترشح آن در فیبرومیالژی، خوب از بدن تصفیه نمی شود. برای تصفیه و دفع کلسیم درون سلولی پس از انقباض ماهیچه ها وجود ATP لازم است. در نتیجه تجمع فسفات منجر به انقباض ماهیچه ای پایدار می شود که در فیبرومیالژی وجود دارد. سایر نشانه های فیبرومیالژی مانند احساس ضعف و دیگر تغییرات CNS با وجود کاهش ATP توجیه می شود.

با توجه به تمامی مطالب مورد بحث به آسانی می توان درک کرد که فقط یک توجیه پاتوفیزیولوژیک واضح – که بتواند همه ی ناهنجاری های بالینی و زیست شیمیایی را شامل شود – وجود ندارد . و همچنین دلیل ارایه ی فرضیه های متعدد است. اما بر پایه ی دانش کنونی می توان نتیجه گیری های ذیل را ترسیم کرد:

فیبرومیالژی یک بیماری سیستمیک و سندرم درد میوفاشیال یک مشکل موضعی است. در هر دو حالت تندرنس ماهیچه ای وجود دارد ( که نقاط تحریک / نقاط حساس نامیده می شود ) که در فیبرومیالژی چشمگیرتر و گسترده تر است.

در بافت برداری ماهیچه ها به جز کاهش سطوح ATP چیزی یافت نمی شود.

در فیبرومیالژی حساس شدن مرکزی سیمای اصلی بیماری و موجب درد مداوم است که درمان بیماری را مشکل می نماید.

با پیشامدهای استرس زا فیبرومیالژی به راه می افتد و برملا می شود.

گزینه های درمانی

- اگر در یک بیماری تشخیص داده شده به صورت ثانوی، نقاط تحریک ایجاد شود باید آن بیماری به طور کافی درمان شود.

- خنثی سازی / غیر فعال کردن نقاط تحریک با داروهای بی حسی موضعی / استرویید ها / و غیره یا حتی به وسیله ی سوزن زدن خشک ( Dry Needling) را که نتایج بسیار خوب می دهد، می توان انجام داد. با لیزر هم می توان این کار را انجام داد.

- باید داروهای فعال برای حساس کردن مرکزی داده شوند. این کار بویژه در درمان فیبرومیالژی اهمیت دارد. داروهایی که معمولاً نسخه می شوند عبارت اند از : داروهای ضد افسردگی ( مانند آمی تریپتیلین ، Duloxetine و غیره ) و داروهای ضد تشنج ( مانند گاباپنتین ، پره گابالون و غیره ) .

- داروهای ضد درد مانند ترامادول ، NSAID ، پاراستامول و غیره . مخلوطی از داروهای ترامادول و پاراستامول نقش مهمی دارد،چون این دو دارو بر حساس کردن مرکزی عمل می کنند .

- آرام کننده های ماهیچه های مختلف

- اشکال متفاوت فیزیوتراپی

بیماریزایی سندرم درد میوفاشیال

این حالت می تواند به علت ضایعه ی ماهیچه ای یا فشار زیاد بر یک گروه خاص از ماهیچه های لیگمان ها یا تاندون ها ایجاد شود . ضایعه یا فشار وارده بر ماهیچه موجب به راه افتادن « نقطه ی تحریک » (trigger poin) می شود که به نوبه ی خود باعث درد خواهد شد . نقاط تحریک معمولاً با یک باند( نوار ) سفت و کشیده ، که نوعی ضخیم شدن طنابی شکل بافت ماهیچه ای است مرتبط اند . هنگامی که بر روی نقطه ی تحریک فشار وارد شود موجب دردی خواهد شد که در جای دیگری احساس می شود و این همان است که « درد ارجاعی » (referred pain) نامیده می شود .

Trigger pointنقاط تحریک به دلایل ذیل ممکن است ایجاد شوند :

- ترومای ناگهانی وارده بر بافت های ماهیچه ای –استخوانی ( ماهیچه ها،

لیگمان ها، تاندون هاو بورسا)

- آسیب حاصله در دیسک های بین مهره های ستون فقرات

- حرکات تکراری ، ورزش شدید و فشار بر ماهیچه به علت فعالیت زیاد

- بیماری های عمومی (مانند آپاندیسیت، اانفارکوتوس میوکاردو غیره )

- بی حرکتی، کم فعالیتی ،کمبودهای تغذیه ای وتغییرات هورمونی (مانندPMS)

- تنش یا استرس عصبی

- لرزیدن مناطقی از بدن مانند نشستن در معرض باد سرد دستگاه های خنک کننده

در این نقاط تحریک، حساس شدن آوران های mechanosensitive با آستانه ی پایین و مرتبط با اختلال کارکرد صفحه های پایانی حرکتی در منطقه ی نقاط تحریک وجود دارد که به نورون های حساس شده ی شاخ خلفی طناب نخاعی کشانده می شود .

درد ارجاع شده از نقاط تحریک و گیرنده با آستانه ی پایین ممکن است با واسطه از طریق نخاع شوکی و پس از تحریک محل های حساس ایجاد شود .